مونس های روحی ویدا

زندگی آرزویی است که هر لحظه از اندیشه تو می گذرد

مونس های روحی ویدا

زندگی آرزویی است که هر لحظه از اندیشه تو می گذرد

کارهای جدید

باسلام ، سپاس و شادمانی

این روزها کارهای جدیدی را تجربه می کنم از جمله رفتن به استودیوی ضبط صدا و خوندن دکلمه از کتاب مهربان مراقب ، یازده متن خوشگل انتخاب کردم و بعد از یادگیری فن بیان ، روی اونا کار کردم ، در استودیو روی متن ها صدا گذاری شد و منم از اینکه مدل جدید از خوندن را یادگرفتم خوشحالم .

خدارو شکر عزیزانی سر راهم قرار گرفتن که خیلی خوب تشویقم می کردن و بنظر می رسه کار خوبی ازش میشه تهیه کرد .

تصویر مرتبط

هدفم اینه که سی دی بزنم و بتونم به این طریق متن هایی از کتابم را پخش کنم .

یادگیری شیوه خواندن و مکث های بموقعی که باید انجام بدیم برام جالب بود ولی خوب از انصاف نباید گذشت ، صدا در استودیو قشنگتر میشه و موسیقی که چاشنی اش بشه ، کار عالی خواهد شد .

یه تجربه جدید دیگه هم خوردن دمنوش های لاغری هست . هنوز بهم ثابت نشده که باعث کم اشتهایی یا لاغر شدن بشن ولی این رو به خودم تاکید کردم که باید جلوی خوردن های اضافی را بگیرم نمی دونم چرا وزنم با سرعت زیاد کم و زیاد میشه ولی این رو می دونم که باید حواسم رو این موضوع باشه .

کلا" شبیه به خیلی از دوستانم که تاکید و توجه زیادی روی وزن دارن ، نیستم ولی لازمه که متوجه اش باشم .

مربی یوگامون که خیلی دوستش داشتم عوض شد . خانم مربی جدیدمون واقعا" زیباست و هیکل قشنگی هم داره ، همه اینها برای من میشه یه الگو و انگیزه که مراقب زیبایی خودم باشم .

 روزتون سرشار از خوبی ها .

پاییز میانسال

باسلام ، سپاس و شادمانی

باگذشت هفت ماه از آغاز سال ،برگ درختها با آرامش کامل ، تن پوش سبز را به کناری می ذارن و با رنگهای قرمز و زرد و نارنجی رنگین می شن . برگ درخت ها به سن میانسالی خودشون رسیدن .

تو این سن ها آدم بیشتر درگیر زندگی کردنه تا امید و آرزو داشتن .

نتیجه تصویری برای عشق زیبا

حالا دیگه عشق در زندگیت حل شده و همسرت و بچه هات سهم خودشون را از احساسات این دوره از زندگیت ، برمی دارن و آنچه که برات باقی می مونه دوست داشتن آرزوهای کهنه شده تو هستن که تا حالا فرصت رشد پیدا نکردن

این وقت ها دیگه بسختی خودت را جلو می کشی ، چون هورمون ها کار خودشون را انجام می دن  و چیزی بنام شور و اشتیاق را در وجودت کمرنگ می کنن .

شبیه مادربزرگ ها صحبت کردم . واقعیت اینه که این دوران تو را آماده می کنه برای زمستان . ولی من همیشه درختهایی از جنس همیشه سبز را در پارک ها می بینم . هر میانسالی باید اول انتخاب کنه که می خواد سرو همیشه سبز باشه و یا اینکه برهنگی را می پسنده و چقدر خوبه که ما آدما قدرت انتخاب کردن را داریم .

جسارت سلام

باسلام ، سپاس و شادمانی

نمی دونم تا حالا شده منتظر طلوع خورشید باشید و همینکه با اولین پرتوهاش ، صبح را بشارت داد راهی پیاده روی در خیابان بشین ... ؟

من عاشق رنگ صورتی _نارنجی خورشیدم و اون هاله بزرگی که از سرصبح ، اطراف خورشید خانم در آسمان نقش می بنده ." شفق نزده خورشید را در انتظارم "

امروز یکی از اون روزهایی بود که به هوای دیدن یه همچین منظره ای  راهی پارک پشت خونه شدم . می گم چه نعمت هایی خدا برام گذاشته ، پارک پشت اداره . پارک پشت خونه . ولی خب فقط من بودم و چند تا سگ ولگرد که راستش ترجیه دادم اصلا" باهاشون مواجه نشم .

نتیجه تصویری برای طلوع زیبا و زن

یک کمی دیرتر هنور خورشید خانم خودش را نشون نداده بود که خانمها و آقایون ورزشکار به پارک اومدن . من همیشه صدای موزیک موبایلم را طوری می ذارم که کسایی که از کنارم رد میشن هم بشنوم و اگه درگیر تماشای طبیعت اطرافم نباشم ، دوست دارم صورت کسانی را که از روبه رو می آن ، نگاه کنم . گاهی خانمهای ورزشکار بهم سلام می گن و یه روز خوب را برای هم آرزو می کنیم .

باخوذم فکر می کنم که هنوز جسارت سلام گفتن به آدمای غریبه را ندارم و فکر هم نمی کنم از این کار خوشم بیاد با وجودی که انرژی مثبت زیادی هم منتقل میشه . من ترجیه می دم تعادلی معقول در روابط داشته باشم . یعنی همون داستان داشتن حدود برای خودم .ما آدمها درست مثل حیوانات وحشی که برای خودشون حدود و قلمرو دارند در روابطمون حد و مرز گذاری می کنیم .

چرکنویس

نوشتن کار مورد علاقه من هست و دوست دارم به سبک های مختلف بنویسم .

خیلی از اوقات خودم را مجبور به اینکار می کنم . حالا علت اینکه اینقدر به کار نوشتن علاقمندم ، اینه که احساس می کنم به شیوه ای درست به ذهنم و احساسم انسجام میده . گاها" در نوشتن احساسم پررنگ تر و یا کمرنگ تر میشه ولی آنچه که حتما" رخ میده جلوه مادی گرفتن ذهنیتم هست که تبدیل به کلمه میشه و این شبیه به معجزه می مونه .

سعی می کنم مشخص کنم که برای چه کارهایی قلم و کاغذ را در دست می گیرم .

نتیجه تصویری برای زن و گل زیبا

اولا" برای هدف گذاری و نقشه هایی که می خوام در آینده عملی کنم .

همینطور برای آرزوهایم و داستانهایی که می خوام در زندگی تجربه شون کنم . این داستانها تند تند و پشت سرهم در ورق های کاغذ ثبت میشن حتی هدف هایی که خیلی پررنگ نیستن بعد از نوشته شدن روشون کار می کنم . مدام به این آرزوها سر می زنم و در فرصت های مناسبی که زندگی در اختیارم قرار میده اونا رو حقیقی و زنده می کنم .

کمک بزرگ دیگری که نوشتن بمن می کنه برای درمان دردهای بدنی و بیماری هست . یک طرف دفتر از دردهام می نویسم و تمام عواملی که باعث شده اون درد بوجود بیاد . چون تا این مرحله از زندگی به این باور مسلم رسیدم که علت دردهای ما ریشه در احساسات و اتفاقاتی داره که در زندگیمون هست .

در طرف دیگر دفتر تمام راههایی که به درمان بیماری کمک می کنه را می نویسم مثلا" اگر عامل اصلی یکی از دردهای جسمم را ، خشم و عصبایت بدونم در طرف دیگر دفترم تمام عواملی که اون خشم را برطرف می کنن می نویسم . مثلا" دوش گرفتن با آب خنک ، ضربه زدن به بالش ، صحبت کردن با یه دوست خوب ، نوشتن ، روبرو شدن با عامل ناراحتی و عصبانیت و و و 

نوشتن در صبح ، بلافاصله بعد از بیدار شدن و درحداقل سه صفحه به طور متوالی ، روشی هست که خلاقیت ما را بیدار می کنه . در حالی که ذهن هنوز درگیر خواب و یا بیداری کامله ، کلمات روی کاغذ حک می شن و با این کار مسیرهای خلاقیت ما آشکار میشه .

من تنبلم !

باسلام ، سپاس و شادمانی

کتاب خودآموز روشن بینی را قبلا" معرفی کردم نکات عمیق این کتاب زیاده و این فرصت را میده که دوباره و دوباره اونو مطالعه کنیم .

من عاشق اولین جمله پیشگفتارش هستم که می گه :

من تنبلم و تبنلی نمی گذارد باور کنم که روشن بینی مستلزم تلاش و انضباط و پرهیز شدید غذایی و نکشیدن سیگار و سایر فضایل است.

و بعد از چند عبارت اعتراف می کنه که برای محترم بودن ، نخست باید صادق بود .

در جایی دیگه درباره ساختارها می گه که : ساختار ارتباط میان موجودات است که میشه گفت انسان یک ساختار است . نکته عجیب در ساختارها اینه که هم از موفقیت و هم از شکست ، متلاشی میشه . پس اگر خواستار ساختار هستید باید میان این دو ، موازنه ایجاد کنید .

نتیجه تصویری برای من تنبلم

بنظر من دوست داشتن خود در یک حد متعادل ،باعث ایجاد تعادل ساختار بدنی یه انسان میشه .

وقتی خودت را دوست داشته باشی ، می تونی آرزوهایی برای خودت داشته باشی . می تونی کارهای خاصی برای خودت انجام بدی که هر کدوم اونها تشکیل یه ساختار می ده و تو رو بزرگت می کنه حساب کنید تصمیم می گیرید که شنا کردن را بلد بشین ، این کار کلی ذهنتون را درگیر می کنه باید عاشق آب بشین تا بتونید لذت شنا را درک کنید . ترس ها را باید کنار گذاشت و و و همه اینها یعنی رشد .

در همین حال هدف گذاری های کوچک و یا بزرگ شکل می گیره . شما یاد می گیرید که بدون ترس و با آرامش روی آب بخوابید و این اولین پاداش شماست . آدم تنبل از همین مرحله کلی لذت می بره ولی اگه روحیه جنگجو و رقابتی داشته باشی تا دور و برت را انباشته از مدال های رنگی مختلف نکنی ، آرامش به سراغت نمی آد ... درواقع می خوام بگم زیاده خواهی ، خیلی از فرصت های لذت بخش را ازمون می گیره . حالا جالبتر اینجاست که خیلی از والدین برای بچه هاشون هم زیاده خواه هستن و این دور باطل همینطور می گرده و می چرخه و فرصت تشکیل ساختارهایی متعادل را از انسان می گیره .