مونس های روحی ویدا

زندگی آرزویی است که هر لحظه از اندیشه تو می گذرد

مونس های روحی ویدا

زندگی آرزویی است که هر لحظه از اندیشه تو می گذرد

بانــــوی اقبــــال

بانوی اقبال وجود دارد ... 

به او اعتماد کن . با اندیشه هایت او رابنواز .  

 

 

هر چه می خواهی از او بخواه ؛ او پاسخ خواهد گفت . 

همه کامیابان به صورتی به بخت و اقبال معتقدند.

یه تمرین !

 فکر کن خوش و خرم داری تو جنگل قدم می زنی ... 

یهو یه خرس گنده غرش کنان جلوت سبز می شه !!! 

یه لحظه همین جا مکث کن . 

مشغول روزمره گی هاتی و همه چیز امن و امان بنظر می رسه ...

یهو متوجه می شی یه رابطه که برات مهمه ؛ داره از هم می پاشه !!! 

یه لحظه مکث کن . 

حالا تجسم کن تازه از سرکار رسیدی خونه و ... 

یه نامه دستت می رسه که اخراج شدی !!! 

بازم همین جا مکث کن .  

عصبانی هستی ؛ ترسیدی و با خودت می گی : چرا من ؟  

 

 

نمی دونی چکار کنی ... همین جا صبر کن . 

فکر کنم متوجه شدی چی می خوام بگم : در موقع مواجه شدن با خطر و مشکل ؛ قبل از انجام هر عکس العملی باید به درونت مراجعه کنی. همان جایی که پاسخ ها وجود داره . زندگیت اینطوری نجات پیدا می کنه . 

چطوری می تونی به اینجا برسی ... با تمرین !

بازی دومینو

 شادی ؛ خیلی راحت از طریق پذیرفتن زندگی ؛ همانطور که هست بسراغ ما می آد . 

 

  

شادی یک مسیله فزاینده است یعنی هر قدر شادمانی بیشتری در خودمون احساس کنیم ؛ بیشتر میشه .... 

شادی بالاترین حالت هم طنینی هست ؛ از آسمان بر زمین نازل نمیشه ؛ ما خودمون می تونیم خلقش کنیم . 

حالا چطوری خلقش می کنیم با تطبیق طنین درونت با جهان بیرون ! 

مثلا رنگ لباست رو با حس و حالت تطبیق بده و یا انرژی غذایی رو که می خوری با انرژی بدنت  

در واقع لازمه به ندای بدنت گوش بدی . لرزش ها و حس و حالت رو درک کنی ؛ یک کمی همت کنی تا بدنت رو منطبق با اطرافت کنی ؛ بقیه اش را جهان هستی بهت هدیه می ده  

مثل بازی دومینو می مونه ... فقط اندکی انرژی اولیه

هنـــــر رهــــا کردن

 گاهی زیبایی های اطرافمون را هنگامی می بینیم که در حال ترک آن محیط هستیم .

می خواهیم سفر کنیم و نور طلایی خورشید از لابه لای پرده اتاق سرک می کشه ؛ مبلمان خونه رنگ تازه ای می گیره و انگار درست در همون روز تمام غنچه های گل سرخ در باغچه خونه ؛ شکوفا میشن 

این زیبایی ها هنگام ترک خانه کشف شدن . 

آگاهی هم همینطوره ؛ برای روشن شدنش ، گاه لازمه که کهنه ها رو رها کرد .  

در یه دوره ای از سال جنگل های بزرگ ؛ آتش می گیرن ؛ بنظرمی رسه فاجعه رخ داده ولی در چرخه طبیعت درختان کهنه می سوزند تا جنگل های تازه شکل بگیرن.  

 

 

وقتی هوشیاری خودمون رو گسترش می دیم و بدنبال معیارهای تازه تر هستیم , آموزه های قدیمی باید تغییر کنن. 

ابزارهای قدیمی دیگه برامون کارایی ندارن . 

 می گن میوه که برسه ؛ خودش می افته .با بیش از حد موندن یا زودتر حرکت کردن فرصت را از دست می دهیم . فرصت همون شرایط مناسبی هست که میوه را می رسونه و از درخت می اندازه . 

پس لازمه که درنگ کنیم ؛ ببینیم کجای کاریم : وقت حرکت و تلاشه ؛ وقته ایستادن و شکیباییه , وقت جنگیدنه و یا زمان رهایی .

رابطه نوع تغذیه با رشد معنوی

سلام  

ما غذا می خوریم تا انرژی بدنمون تامین بشه ؛ بعضی از غذاها ارتعاشات بالاتر دارن .غذاهایی که خام مصرف میشن مثل سبزیجات و میوه های تازه در این دسته قرار می گیرن.  

در عوض هر قدر غذا رو بیشتر بپزیم و از مواد رنگی و شیمیایی و طعم دهنده برای طبخش استفاده کنیم ؛ ارتعاش پایین تری رو دریافت خواهیم کرد . 

این یه اصل کلی درباره انرژی رسانی مواد غذایی هست ولی مسایل معنوی و دیدگاه ما چه تاثیری روی انرژی حاصل از غذا ها می گذاره ؟ 

حساب کنید شما گیاه خواری و فقط هویج و کلم بروکلی میل می کنی . ولی مدام در حال قضاوت کردن هستی ؛ از شدت خشم برآشفته میشی و همیشه مضطرب هستی . مسلمه که نمی تونی به روشن بینی برسی!  

لازمه که درباره نوع خوردن خودت درنگ کنی ؛ به خواسته های بدنت گوش بدی و با عشق غذایی رو که می خوری انتخاب کنی و همراستا با اون افکار پاک و بی آلایش داشته باشی .

 حس خوب ، ارتعاشات هر نوغ غذایی رو می تونه بالا ببره . 

در واقع نوع تغذیه ای که داریم نمی تونه تضمین کننده رشد معنوی ما باشه  

برای رشد معنوی باید قلبی مهربان و گشاده داشت و به نیازهای اطرافیان توجه کرد . مسایل را از بعدی فراتر از زندگی مادی زمینی نگاه کرد .