باسلام ، سپاس و شادمانی
امروزم را چگونه می گذرانم ؟
رفتارهای ذهن و احساسم را مشاهده می کنم و بنابراین الگوهایی از آنچه برمن گذشت و آنچه پیش رو دارم را جمع بندی خواهم کرد .
همینطور که می نویسم مورچه کوچکی بین دستانم و کیبور کامپیوتر ،جولان می دهد با گوشه چشمی حواسم بهش هست در حالی که بودنش را دوست دارم ، مگر اینکه از آستین مانتوی من بالا بره !
اگر قرار باشد که روزانه نویسی کنم شاید بهتر باشد که در ابتدا بپرسم که دیروزم را چگونه گذراندم ؟
برای بازدید از یک تصفیه خانه فاضلاب رفتم . تصفیه خانه در حال ساخت مسکن مهر . کارشون خوب بود و فعلا" نقص ایمنی نداشتند تا ببینیم بعدها چه آشغالگیر و بوگیری نصب می کنند و پیمانکار مقیم، چطور ایمنی سیستم را رعایت خواهد کرد.
بعد از کار برای شنا به استخر رفتم البته با عشق کوچکم ، پریا ...تفریح و لذت پریا اینه که من روی آب بخوابم و پاهام را بگیره و در قسمت کم عمق استخر مرا به اینطرف و آنطرف ببرد . البته ناگفته نمونه که منم کلی کیف می کنم .
بعداز ظهر به کلاس سلفژ یا تنظیم صدا رفتم در اولین جلسه از خانم مربی خواستم تا قاطع و بی تعارف بهم بگه که می توانم از کتاب مهربان مراقب دکلمه کنم یا نه ؟
و این در حالی هست که من اصلا" تجربه خواندن دکلمه و یا شعر خوانی را ندارم ....!
چند متن که برایش خواندم تایید کرد که صدام انرژی خوبی داره و از عهده سی دی زدن از روی کتابم برمی آیم .
البته موسیقی متن هم لازمه که گذاشته بشه و من می خواهم ببینم که غنچه ناشکفته آرزویم ، چطور ببار خواهد نشست ...
تصورم این است که مناسبترین سوال بعدی ام می بایست اینطور باشد که غروب را چطور گذراندم؟
غروبم را با ضبط صدایم و نوشیدن چند پیاله دیگر از عشق بسر رسید .
امروزتان عالی و پربارتر از همیشه باد.
چه روز زیبایی بوده ویداجون
خدا رو شکر بخاطر این روزها