وقتی به رویدادهای زندگیمون نگاه می کنیم ؛ از خودمون می پرسیم :
آیا این درست بود یا غلط ؟
خوب بود یا بد ؟
از دیدگاه جان ؛ تجربه های زندگی ما نه خوبه و نه بد . نه عادلانه است و نه ناعادلانه ..... تجارب زندگی ما همانهایی هستند که باید باشند . آنها فرصتهایی هستند برای آموختن .
ما از تجربیاتمون یادمی گیریم که چطور هر بار به شیوه ای بهتر عمل کنیم .
در حالی که هوشیاری تازه ای را بدست می آوریم ؛ معیارهای زندگی ما تغییر می کنه و اهداف قدیمی ؛ دیگه برامون جالب نیستند .مابسمت تازه ها حرکت می کنیم . شیوه های جدیدی از تجربه ؛ آدمهای تازه با افکار به روز شده .
با جابه جایی بینش ؛ از نقش قربانی به نقش آفریننده و از کسی که گرفتار زندگی هست ؛ به انسانی که حاکم بر سرنوشتش هست تبدیل میشیم .
این حس را می شناسی ؟
حس رضایت از لحظه ای که توشی ؛ حس خوش بینی به آینده و اینکه دقیقا همون جایی هستی که باید باشی ...
این حس باعث میشه روزهای تاریکت روشن بشه و روزهای روشنت ؛ روشن تر ...
درسته ... همین حس !
این حسی نیست که خود به خود در تو بوجود بیاد ؛ این حس رو باید بوجود بیاری ... همین حالا شروع کن ...
در ضمن اینو بدون که دقیقا همون جایی هستی که باید باشی !!!
احساس های خوب و خوشایند به یه جای جدید ؛ یه آدم خاص یا چیزای عجیب و غریب مربوط نیستن .
این احساس ها از درون خودت می جوشن .
خیلی وقتها با رفتن به یه جای تازه ؛ برخورد با آدمی خاص یا یه چیز دوست داشتنی ؛ حس های خودمون رو شاد می کنیم .
مهربونی ها ...
هر قدر هم کوچیک باشن ؛ مث یه لبخند ؛ یه تشکر ساده یا ....
باعث میشن دونه های امید ؛ عشق و زیبایی تو باغ زندگیت کاشته بشن .
ما ابزاری برای انرژی روحمون هستیم .
یعنی روی زمین اومدیم تا با یه زندگی زیبا و نقش هایی که در اون داریم ؛ انرژی روحمون رو متعادلتر و زیباتر کنیم .
در واقع می خواهیم تجربیات خوبی برای جانمون خلق کنیم .
روح ما بی اندازه بزرگتر از تصور ماست . اون قبل از تشکیل جسممون وجود داشته و تا ابد هم وجود خواهد داشت .
ما با حواسی پنج گانه و بصیرت دانایی راهی مدرسه زمین شدیم تا تجربه خلق کنیم ....
در واقع احساساتی مانند خشم ؛ نفرت ؛ ترس ؛ حسادت .... در روح راه نداره ولی می تونیم با کمک جسمی که داریم این حس ها را هم داشته باشیم .
زندگی ما فرصتی هست برای انجام کارهای متفاوت و آفریدن لحظه لحظه هایی که برای روح می تونه زیبا باشه .
کاری که ما با زندگیمون می تونیم انجام بدیم اینه که بین شخصیت خودمون و روحمون سازگاری و هماهنگی ایجاد کنیم .
من مهربان بودن را برای وسعت بخشیدن به انرژی های خوب ؛بهترین و راحتترین شیوه می دونم .
مهربانی مانند آبشاری باشکوه ؛ حس های بدی مثل کینه وخشم و... را پاک می کنه و بجاش بخشایش و آرامش هدیه می ده و نهایت تمام این ماجراهای خوب ؛ شادمانی است .
چیزی که روح ما از اون جان می گیره ؛ انرژی های پرجنب و جوش شاد ...
این نوع شیوه زندگی مهربانانه که در نهایت روح رو شاد می کنه ؛ ثمره عمر ما در مدرسه زمینه .
روزگار همگی شاد شاد
رویاها ؛ نــــامه های شبانه ما هستند.
اظهار نظرهایی درباره زندگی ما . آنها دیدگاه های باارزشی به ما می دن .
اطلاع می دن که اکنون به چه مسایلی را در زندگیمون توجه کنیم .
اگه یه نامه با خط بد بدست ما برسه که اطلاعات بسیار مهمی توش باشه ؛ آیا نخونده اونو دور می اندازیم ؟
پس بهتره برای رویاهامون وقت بذاریم . بهشون توجه کنیم .
هدف رویا ترسوندن ما نیست . هدفش رساندن پیامی خاص برای ماست .
رویاها به انسانهای زیادی کمک کرده تا خودشون رو بهتر بشناسند .
برای درک رویا ؛ باید از حواس خودمون استفاده کنیم . یعنی باید از درون به بیرون ؛ مفهوم خوابمون رو پیدا کنید.
ولی در تعبیر رویا ؛ وقتی می خواهیم دیگری مفهوم خوابمون رو بما بگه در واقع می خواهیم که از بیرون به درون ؛ دریافت داشته باشیم .
ما با کمک تصویر سازی ذهنی ؛ امکان لذت بردن از زندگی را برای خودمون فراهم می کنیم.
کسانی که براستی از زندگی لذت می برند ؛ احساسی از پیوستگی دارند . در واقع هدفهای اونا به هم پیوند خورده و روزهاشون به هم متصل هست .
از زندگیشون احساس غرور می کنند و نگرانی به خودشون راه نمی دن .
لازمه یه زندگی خوب ؛هدف گذاری درسته . اینکه بدونیم در پایان روز به کجا می خواهیم برسیم .
باید همون اول صبح نگرانی ها رو از خودمون دور کنیم و بجاش امید و شادمانی بکاریم .
وظیفه هدف گذاری بر عهده خود شماست . شما به عنوان یه انسان منطقی باید به افکار خود نظم بدید .
نامربوط ها را از ذهنتون بیرون کنید و بجاش ببینید چه چیزی را واقعا" می خواهید .