مونس های روحی ویدا

زندگی آرزویی است که هر لحظه از اندیشه تو می گذرد

مونس های روحی ویدا

زندگی آرزویی است که هر لحظه از اندیشه تو می گذرد

جسارت سلام

باسلام ، سپاس و شادمانی

نمی دونم تا حالا شده منتظر طلوع خورشید باشید و همینکه با اولین پرتوهاش ، صبح را بشارت داد راهی پیاده روی در خیابان بشین ... ؟

من عاشق رنگ صورتی _نارنجی خورشیدم و اون هاله بزرگی که از سرصبح ، اطراف خورشید خانم در آسمان نقش می بنده ." شفق نزده خورشید را در انتظارم "

امروز یکی از اون روزهایی بود که به هوای دیدن یه همچین منظره ای  راهی پارک پشت خونه شدم . می گم چه نعمت هایی خدا برام گذاشته ، پارک پشت اداره . پارک پشت خونه . ولی خب فقط من بودم و چند تا سگ ولگرد که راستش ترجیه دادم اصلا" باهاشون مواجه نشم .

نتیجه تصویری برای طلوع زیبا و زن

یک کمی دیرتر هنور خورشید خانم خودش را نشون نداده بود که خانمها و آقایون ورزشکار به پارک اومدن . من همیشه صدای موزیک موبایلم را طوری می ذارم که کسایی که از کنارم رد میشن هم بشنوم و اگه درگیر تماشای طبیعت اطرافم نباشم ، دوست دارم صورت کسانی را که از روبه رو می آن ، نگاه کنم . گاهی خانمهای ورزشکار بهم سلام می گن و یه روز خوب را برای هم آرزو می کنیم .

باخوذم فکر می کنم که هنوز جسارت سلام گفتن به آدمای غریبه را ندارم و فکر هم نمی کنم از این کار خوشم بیاد با وجودی که انرژی مثبت زیادی هم منتقل میشه . من ترجیه می دم تعادلی معقول در روابط داشته باشم . یعنی همون داستان داشتن حدود برای خودم .ما آدمها درست مثل حیوانات وحشی که برای خودشون حدود و قلمرو دارند در روابطمون حد و مرز گذاری می کنیم .

چرکنویس

نوشتن کار مورد علاقه من هست و دوست دارم به سبک های مختلف بنویسم .

خیلی از اوقات خودم را مجبور به اینکار می کنم . حالا علت اینکه اینقدر به کار نوشتن علاقمندم ، اینه که احساس می کنم به شیوه ای درست به ذهنم و احساسم انسجام میده . گاها" در نوشتن احساسم پررنگ تر و یا کمرنگ تر میشه ولی آنچه که حتما" رخ میده جلوه مادی گرفتن ذهنیتم هست که تبدیل به کلمه میشه و این شبیه به معجزه می مونه .

سعی می کنم مشخص کنم که برای چه کارهایی قلم و کاغذ را در دست می گیرم .

نتیجه تصویری برای زن و گل زیبا

اولا" برای هدف گذاری و نقشه هایی که می خوام در آینده عملی کنم .

همینطور برای آرزوهایم و داستانهایی که می خوام در زندگی تجربه شون کنم . این داستانها تند تند و پشت سرهم در ورق های کاغذ ثبت میشن حتی هدف هایی که خیلی پررنگ نیستن بعد از نوشته شدن روشون کار می کنم . مدام به این آرزوها سر می زنم و در فرصت های مناسبی که زندگی در اختیارم قرار میده اونا رو حقیقی و زنده می کنم .

کمک بزرگ دیگری که نوشتن بمن می کنه برای درمان دردهای بدنی و بیماری هست . یک طرف دفتر از دردهام می نویسم و تمام عواملی که باعث شده اون درد بوجود بیاد . چون تا این مرحله از زندگی به این باور مسلم رسیدم که علت دردهای ما ریشه در احساسات و اتفاقاتی داره که در زندگیمون هست .

در طرف دیگر دفتر تمام راههایی که به درمان بیماری کمک می کنه را می نویسم مثلا" اگر عامل اصلی یکی از دردهای جسمم را ، خشم و عصبایت بدونم در طرف دیگر دفترم تمام عواملی که اون خشم را برطرف می کنن می نویسم . مثلا" دوش گرفتن با آب خنک ، ضربه زدن به بالش ، صحبت کردن با یه دوست خوب ، نوشتن ، روبرو شدن با عامل ناراحتی و عصبانیت و و و 

نوشتن در صبح ، بلافاصله بعد از بیدار شدن و درحداقل سه صفحه به طور متوالی ، روشی هست که خلاقیت ما را بیدار می کنه . در حالی که ذهن هنوز درگیر خواب و یا بیداری کامله ، کلمات روی کاغذ حک می شن و با این کار مسیرهای خلاقیت ما آشکار میشه .

من تنبلم !

باسلام ، سپاس و شادمانی

کتاب خودآموز روشن بینی را قبلا" معرفی کردم نکات عمیق این کتاب زیاده و این فرصت را میده که دوباره و دوباره اونو مطالعه کنیم .

من عاشق اولین جمله پیشگفتارش هستم که می گه :

من تنبلم و تبنلی نمی گذارد باور کنم که روشن بینی مستلزم تلاش و انضباط و پرهیز شدید غذایی و نکشیدن سیگار و سایر فضایل است.

و بعد از چند عبارت اعتراف می کنه که برای محترم بودن ، نخست باید صادق بود .

در جایی دیگه درباره ساختارها می گه که : ساختار ارتباط میان موجودات است که میشه گفت انسان یک ساختار است . نکته عجیب در ساختارها اینه که هم از موفقیت و هم از شکست ، متلاشی میشه . پس اگر خواستار ساختار هستید باید میان این دو ، موازنه ایجاد کنید .

نتیجه تصویری برای من تنبلم

بنظر من دوست داشتن خود در یک حد متعادل ،باعث ایجاد تعادل ساختار بدنی یه انسان میشه .

وقتی خودت را دوست داشته باشی ، می تونی آرزوهایی برای خودت داشته باشی . می تونی کارهای خاصی برای خودت انجام بدی که هر کدوم اونها تشکیل یه ساختار می ده و تو رو بزرگت می کنه حساب کنید تصمیم می گیرید که شنا کردن را بلد بشین ، این کار کلی ذهنتون را درگیر می کنه باید عاشق آب بشین تا بتونید لذت شنا را درک کنید . ترس ها را باید کنار گذاشت و و و همه اینها یعنی رشد .

در همین حال هدف گذاری های کوچک و یا بزرگ شکل می گیره . شما یاد می گیرید که بدون ترس و با آرامش روی آب بخوابید و این اولین پاداش شماست . آدم تنبل از همین مرحله کلی لذت می بره ولی اگه روحیه جنگجو و رقابتی داشته باشی تا دور و برت را انباشته از مدال های رنگی مختلف نکنی ، آرامش به سراغت نمی آد ... درواقع می خوام بگم زیاده خواهی ، خیلی از فرصت های لذت بخش را ازمون می گیره . حالا جالبتر اینجاست که خیلی از والدین برای بچه هاشون هم زیاده خواه هستن و این دور باطل همینطور می گرده و می چرخه و فرصت تشکیل ساختارهایی متعادل را از انسان می گیره .

عشق و زندگی

باسلام و سپاس

یکی از خوبی های داشتن یه دختر کوچولو اینه که مجبورت می کنه از خونه بیایی و کارهایی را براش انجام بدی که باعث شادی خودت هم میشه . دیروز پریا مجبورم کرد که به سیرک بین المللی برم .جالب اینجا بود که چقدر مردم از این برنامه ها استقبال می کنن .من از قسمت پرواز رویایی اش خوشم اومد که مردی یه پارچه بلند را می گرفت و باهاش پرواز می کرد .

 در بازی مرگش که موتورسوارها کلی دود هوا کردن ، طوری که چشمام می سوخت و من نگران هوای مسموم توی چادر بودم و یه اتفاق خطرناکی هم پیش اومد که به خیر گذشت . گوی آتش افتاد میون تماشاچی ها ولی خوشبختانه خیلی عاقلانه باهاش برخورد شد و به کسی هم آسیبی نرسید .

نتیجه تصویری برای سیرک زیبا

خلاصه شاید بنا به شغلم ، این مسایل برام مهم هستن .

اونطوری که از اداره حساب و کتاب کردن من باید تا 25 اسفند سرکار بیام و بدنبال سرگرمی های جدید و هدف گذاری های خوشگل برای خودم هستم .

کلاس فن بیان که می رم مشغولم کرده ولی قسمت جالب ماجرا اینجاست که هر جلسه با فکر پایان دادن به کلاس می رم .

درواقع بعد از ضبط صدام ، دوستش ندارم و خانم مربی میگه که این کاملا" طبیعی هست وکلی بهم انگیزه ماندن میده .

اون با عشق درباره کارش صحبت می کنه و با ذوق میگه که عاشق کارش هست بهش گفتم کارتون شبیه به ورزش یوگا می مونه که در واقع می گن یوگا یه روش زندگی هست . هر کاری که توش عشق حاکم باشه و تداوم پیدا کنه ، زیباست . که البته من هنوز نتونستم عشق را قاطی صدام کنم ولی می دونم که این اتفاق خواهد افتاد .

وقتی که عشق می ورزم

با نام و یاد عشق

دیشب باله های دلم پروانه وار سوخت ، تا بی نهایت کدامین احساس غوطه می خورم که چنین معصومانه راه قلبم را گشوده ای ...

و عبارت کوتاهی دیگر از کتاب مهربان مراقب :امروز که گذشت فردا هم به بی تو ماندن ،عادت خواهم کرد . در آوردگاهم نگاهم تصویر محکمی از تو حک می شود ...

نقشی از عشق در گوشه وکنار زندگی ام حک شده و این مهربانی بزرگ را کلمات ، دوباره بمن برمی گردانند و  اینگونه  عشقی زیبا جسورانه ، تبدیل به کلمه میشود !

نتیجه تصویری برای زن و گل زیبا

اغلب به احساس خودم اهمیت می دم  و این نوعی احترام به من واقعی من است .

حس های سرشار از هیجانم ، تبدیل به گفتار می شود ، اشک می شود ، یا یه غذای خوشمزه . شاید هم حسم را با کمک عضلات پاهایم تبدیل به قدمهایی نه چندان تند کنم که در پارکی پرسه می زند .

من مهربانی را ذره ذره کوچکش می کنم و اجازه می دهم تا تبدیل به لبخندی بزرگ بر روی لبانم شود و یا شاید یک برق کوتاه در عمق چشمانم .