با نام و یاد عشق
دیشب باله های دلم پروانه وار سوخت ، تا بی نهایت کدامین احساس غوطه می خورم که چنین معصومانه راه قلبم را گشوده ای ...
و عبارت کوتاهی دیگر از کتاب مهربان مراقب :امروز که گذشت فردا هم به بی تو ماندن ،عادت خواهم کرد . در آوردگاهم نگاهم تصویر محکمی از تو حک می شود ...
نقشی از عشق در گوشه وکنار زندگی ام حک شده و این مهربانی بزرگ را کلمات ، دوباره بمن برمی گردانند و اینگونه عشقی زیبا جسورانه ، تبدیل به کلمه میشود !
اغلب به احساس خودم اهمیت می دم و این نوعی احترام به من واقعی من است .
حس های سرشار از هیجانم ، تبدیل به گفتار می شود ، اشک می شود ، یا یه غذای خوشمزه . شاید هم حسم را با کمک عضلات پاهایم تبدیل به قدمهایی نه چندان تند کنم که در پارکی پرسه می زند .
من مهربانی را ذره ذره کوچکش می کنم و اجازه می دهم تا تبدیل به لبخندی بزرگ بر روی لبانم شود و یا شاید یک برق کوتاه در عمق چشمانم .