باسلام ، سپاس و شادمانی
دنیای مجازی ، ارتباطات را راحت کرده و این فوق العاده اس .... نمی خوام درباره مزایا و معایبش بگم و صرفا درباره اون چیزهایی که د ر این فضاها دوست دارم می نویسم .
یه سری از کانالهای مورد علاقه ام در تلگرام را براتون می نویسم شاید به کارتون بیاد : حکمت تائو ، سیذارتا ، انفجار بیداری ، رادیو توانگری ، یوگا و تندرستی ، ثروتمندان خودساخته ، کانال دکتر آز که مطالب پزشکی خوبی می ذاره . من خودم چون نقاشی خیلی دوست دارم عضو کانال زیباترین آثار نقاشی جهان هستم .
بین این کانال ها ، رادیو توانگری که گوش نیوزهای دکتر شیری در اون گذاشته میشه برام جالبه ، مخصوصا شخصیت راحت و صحبتهای عمیق و خودمونی دکتر را خیلی دوست دارم و خیلی مطالب عالی ازش یادگرفتم و بخاطرش از همین جا سپاس فراوان
یه گروه خانمانه تو تلگرام دارم به اسم حباب صورتی و یه گروه louts هم هست که یه تعداد از وب نویس ها با هم جمعیم و دریافت هایی که از این گروه ها هم دارم خوبه
وبلاگ نویسی را تو بلاگفا شروع کردم فکر کنم از سال 90 ، با همین نام مونس های روحی ویدا ،عالی بود با دریافتها و ارتباطات فوق العاده که برام بسیار بسیار آموزنده بود . حسم اینطوره که وقتی می نویسم بیشتر یادمیگیرم و در ضمن سوالات خوب دوستان منو مجبور به بیشتر یادگرفتن می کرد و بهترین پیامدش پیدا کردن دوستانی همدل و معلم هایی بی نظیر بود . و ثمره جمع آوری دلنوشته هام هم تبدیل به کتاب " مهربان مراقب " شد . حالا هر وقت به خودم و کارهایی که انجام دادم فکر می کنم با یادآوری مهربان مراقب ، به خودم بیشتر افتخار می کنم .
ولی خب بلاگفا یه مدت طولانی تعطیل شد و من رمز ورودم رو فراموش کردم و دیگه نشد که بهش برگردم . ولی بد هم نشد در بلاک اسکای بیشتر برای دل خودم می نویسم و دیگه اون حس تعهد هرروز نوشتن را ندارم و می خوام بگم در واقع راحتترم .
تو اینستا هم عضو هیچ گروه دوستانه و تجاری نمیشم فقط یه سری منظره فوق العاده که هر وقت بهشون نگاه می کنم با خودم می گم : خداجون سپاس که بهشت زمین را اینگونه باشکوه و زیبا خلق کردی .
اینم دنیای مجازی مختصر و مفید من .
باسلام ، سپاس و شادمانی
صبح ها وقتی همسرم از خواب بیدار میشه با صدای بلند میگه " سلاممممم " و من چقدر این سلام را برای شروع کردن یه روز تازه دوست دارم . امیدوارم همه ما ، هر روز را عالی شروع کنیم و حتی اگه حسمون هم خیلی عالی نباشه ، برای برداشتن اولین گام روزانه خودمون هر طوری که بلد هستیم حالمون را خوبتر و پرانرژی تر کنیم و خدا بخواد تا پایان روز عالی باشیم .
امروزه برنامه ها و بازی های کامپیوتری ساخته شده که با سیستم های گرافیکی و صوتی میشه احساس و عواطف خودمون را پیدا کنیم . حس سرخوردگی را بیان کنیم و به اعتماد بنفس برسیم .
و یا بازی به اسم " کامل شو " وجود داره که در درمان اختلالاتی مثل سردرد و احساسات تحریک پذیر کمک می کنه .
البته من درباره این برنامه های کامپیوتری فقط مطالعه کردم و اطلاعاتم ناقص هست ولی خیلی برام جالبه و می خوام دراین مورد بیشتر تحقیق کنم . چون حس می کنم می تونه برای درک نیازهای اختلال اتیسم کمک کنه .
با سلام ، سپاس و شادمانی
به عنوان جانشین خداوند روی زمین ، با نام مبارک انسان زاده شده ایم و مسئول هستیم .
مسئول خلق آنچه که سزاوار هدیه کردن به خداوند هست .
بنابراین لازمه که دامنه توانایی های خودمون را گسترش بدیم . چون اگر که راکد بمونیم ، بی تعارف می پوسیم .
ما انسانها در سه جهت توانایی رشد کردن داریم : جسم ، ذهن و ابعاد بی انتهای روحمون
رشد در فضای جسمی که مشخصه ،بعد از دوران بلوغ کند میشه ولی تا پایان عمرمون کار جابه جایی سلولها انجام میشه . این روزها مد شده که گیف هایی می سازن و چهره آدما را در زمانهای مختلف با سرعت نشون میدن . برام خیلی جالبه که آدمهای خوب و معنوی اونایی که می دونم به بعد روحانی خودشون توجه کردن ، در زمان پیری حتی از دوران جوانی هم زیباتر شدن مثل نیل دونالد والش عزیز ، نویسنده کتاب گفتگو با خدا
و اما رشد ذهنی که برای خیلی از عزیزان از 30 سالگی متوقف میشه ، اونا دیگه مطالعه نمی کنن ، تحقیق نمی کنن و کنجکاو بودن را فراموش می کنن . ذهن آنها بعد از سی سالگی فقط با الگوهای ساخته شده توسط دیگران انباشته میشه . آنها فقط تقلید می کنن ... از روی فیلم ها و برنامه های تلویزیونی الگوبرداری می کنن و زندگی خودشون را می چرخونن .
ولی بعد روحانی ما چطوری رشد می کنه ، بچه ها از بدو تولد دانشی گسترده درخصوص روح دارن و اونا عمیق ترین مسایل معنوی را به راحتی و بدون قضاوت بلد هستن . اونا احساس ایمنی دارن . بی دلیل عشق می ورزن و بی دلیل می خندن ... بزرگتر که میشن جامعه و خانواده می خوان که آموزه های خودشون را به بچه یاد بدن. اینها تا زمانی خوبه که بچه آگاهانه یادبگیره که چرا اون همه احساس خوب را با خودش آورده ؟
ولی اون زمان که ترس های خودمون رو بهش انتقال بدیم و کودک اونقدری بترسه که جرات سوال پرسیدن درباره مسایل معنوی را نداشته باشه و این ترس ها روح اونو فلج کنه ، به مرحله انکار و یا بی خیالی میرسه و اصلا توجه ای به روح خودش نخواهد داشت و اینم میشه مرگ روح !
من اغلب از زنده کردن می نویسم ، این بار ازمرگ ها هم نوشتم . بادا که جسم ، ذهن و روحمون همیشه زنده ، شاد ، عاشق و درحال شکوفایی باشه .
جدیدا" کتابی با عنوان هنر درمانی خوندم . نوشته دانیل براون ترجمه مهدی وهابی .
در قسمتی از کتاب نوشته شده :
" وقتی در هنردرمانی به بررسی نحوه نگاه تان به خود و دنیا می پردازید ، درمان وضعیت بهتری می یابد . هنرمند چه با خمیر کار کند ، چه با کلمات و چه با کلیدهای پیانو ، دنیای نمادینی می سازد که آزاد کننده عواطف و عقاید اوست .
همه ما نمادهایی داریم که بازتاب دهنده افکار و احساسات ما هستند ، به عنوان مثال غروبی زیبا شاید معنای آرامش یا غم را بدهد .
تمام درمان ها بر تغییر نمادها یا معانی آنها در ذهن شما متکید .
و خلاصه اینکه درمان به کمک هنر در دو مرحله صورت می گیره :
1- توجه کردن به نماد
2- تحول نماد "
این کتاب تمرینات خیلی جالبی داشت که من واقعا دوست داشتم مثل اینکه بهمون یاد می داد برای هر احساس و یا کلمه ، یه تصور یا نماد در ذهنمون درست کنیم و یا اونو نقاشی کنیم .
اگه یه تصویر یا موزیک برامون نمادی از غم داره و فضای سنگین ایجاد می کنه ، تغییرش بدیم و با این تغییر ، حسمون هم تغییر خواهد کرد .
چند روز پیش بطور اتفاقی کلاس یوگای من با یه کلاس تخلیه هیجان ادغام شد . از اینکه می تونستم تجربه جدیدی داشته باشم خوشحال بودم . در اونجا هدف این بود که با تولید آوا و حرکات بیشتر ضربه ای ، هیجانات درونی خودمون رو خالی کنیم و مربی می گفت هر کس آوای مخصوص به خودش داره ، آوای خودتون را پیدا کنید .
داشتم فکر می کردم چقدر خوبه که آوای درونی من زیبا باشه ، دوست دارم خالق زیبایی باشم و با هنر درمانی ، یاد می گیریم که هیجانات و احساسات خودمون را به زیبایی تبدیل کنیم .
چیزی که آخر کلاس مربی بمن گفت این بود که ازت متشکرم که ما را قضاوت نکردی . در کتاب هنر درمانی هم دقیقا" همینطور گفته که : " در تمام مدت درمان با هنرها ، از نقد کردن خود و دیگران بپرهیزید . داشتن نگرشی بدون پیش داروی ، حیاتی است "
باسلام ، سپاس و شادمانی
معصومانه ترین و پاکترین روش دریافت انرژی ، جذب کردن انرژی های طبیعت هست . مخصوصا" گیاهان سخاوتمندانه ، فرکانس های بالا و عالی انرژی را به آدم منتقل می کنن .
بهار که میشه زندگی جانی دوباره می گیره و چه خوبه از این فرصت استفاده بشه .به رشد برگها و باز شدن شکوفه ها دقت کنیم ، برگ ها را لمس کنیم و تا می تونیم تنه درختان بیشتری را نوازش کنیم .
این رنگ سبز چمنی کمرنگ که روی برگهای جوان نقش بسته ، یه رنگ فوق العاده اس ، رنگی که از چاکرای قلب ما خارخ میشه ، دقیقا" همین رنگه ... رنگ مهربانی و گشایش سینه .
من امروز می خواستم درباره موسیقی و تاثیر کلام استفاده شده در موسیقی بنویسم که هوای پاک بهاری بهم این فرصت را داد تا اول یک کمی از اون تعریف کنم .
و اما درباره تاثیر کلام که بطور ناخودآگاه روی ضمیرباطن ما اثر می ذاره و نتیجه مثبت و یا منفی اون در احساس ، باورها و رفتارمون ، زیاد صحبت کردم .
ما از این اصل تاثیرگذار استفاده می کنیم برای خلق و تکرار عبارات تاکیدی مثبت که بشکل تلقین ، و با تکرار چندین باره و ترجیحا با صدای بلند ، احساس و باور خوبی را برای خودمون ایجاد کنیم .
مثل عبارت : من توانمند و کاملا" ایمن هستم.
همه ما به موزیک گوش می کنیم و موسیقی هم یه شیوه برای بهتر شدن حال ما هست .ولی باید بگم که می تونه حالمون را خرابتر هم بکنه...
با شنیدن کلام خوب ، عاشقانه و سرشار از احساس موزیک ، اوج می گیریم و کلی خاطره خوب برامون زنده میشه و یا فارغ از همه اینها صرفا کلام مثبت و موثر موزیک ، یه حس سرخوشی در ما ایجاد می کنه .
ولی باید تاکید کنم که کلمات منفی هم می تونن ، حالمون رو خراب کنن مخصوصا وقتی صدای خواننده به دلمون خوش می آد . من خودم صدای سیاوش قمیشی را خیلی دوست دارم ولی وقتی می شنوم که می گه : حسرت همیشه با ماست !!!!
با خودم می گم چه تلقین بدی داره می کنه! حتی اگه روی مفاهیمش زوم نکنم ، ضمیر ناخودآگاهم که اونا رو می فهمه و درک می کنه ... لطفا وقتی موزیک می ذارید دقیق باشید و اصلا اجازه ندید کلام منفی بهتون تلقین بشه .
این یه مسیله بسیار مهمه ما آدما بدون اینکه که شاید حتی خودمون هم خبر داشته باشیم با کمک کلام منفی و تاثیرگذار موزیک ، باورها غلط را انتقال می دیم و این وارد هوشیاری جمعی ما میشه ... همین که یکی شکست عشقی می خوره ، کلی موزیک با بار منفی احساسی گوش میده ...
اینطوری خودش به خودش کمک می کنه که هر چی بیشتر بره توی فاز افسردگی و کلی اعتقادات نادرست درخصوص دوست داشتن و عشق پیدا میکنه