مونس های روحی ویدا

زندگی آرزویی است که هر لحظه از اندیشه تو می گذرد

مونس های روحی ویدا

زندگی آرزویی است که هر لحظه از اندیشه تو می گذرد

سلامی دوباره و دوباره نویسی

با سلام سپاس و شادمانی  

می خوام سبک جدیدی از نوشتن رو تجربه کنم . یک کمی صمیمی تر و یک کمی راحتتر، برداشت های احساسی و ذهنی ام را به کلمه تبدیل می کنم . 

واقعیت اینه که فعلا هیچ ذهنیتی از چه خواهد شد ، ندارم ولی شیوه ارتباط وب نویسی برام آموزنده و خوشایند هست . عصاره دلنوشته های "مونس های روحی ویدا" که تبدیل به کتاب " مهربان مراقب " شد را بسیار دوست دارم .  

 

عکس دختر ناز و خوشگل تنها و عاشقانه 

یکی از عادات خوب زندگی من همین کار نوشتن است . قبلتر ها روزانه نویسی و خاطره نویسی داشتم .  

چند سالی هم چندین صفحه کاغذ را در طلوع آفتاب پشت سر هم می نوشتم که نام این نوع نگارش ، نوشتن صفحات صبحگاهی است . راهی برای گشایش خلاقیت .  

شیوه خوبیه و من بامرور نوشته های صبحگاهی متوجه شدم چقدر ذهنیت تکراری دارم و چقدر این ذهنیت های تکراری وقت گیر هستند و پیامدش این بود که تا حدود زیادی موفق به کم کردن این تکرارها شدم .

و اما این روزها، برای نوشتن در سر تیتر دفترم یه سوال می نویسم , مثل اینکه من چطور می تونم آدم بهتری بشم ؟ و یا آدمهای مهم زندگی من کی ها هستن ؟ من کی هستم ؟ برنامه های زندگی من چیه ؟ کی می خوام باشم ؟ و از این جور سوالات بعدش دست به قلم میشم و چند صفحه درباره اون سوال می نویسم . 

امروز در لابه لای همین نوشته های تند تند ، به این جمله رسیدم که باید سبک جدیدی از نوشتار را تجربه کنم و این شد که دفتر بلاگ اسکای من بعد از 11 ماه دوباره گشوده شد . 

مبارک و سازگار باشه .