شخصیت مستر چرچ ، در فیلمی با همین نام برام جالب بود .
اینکه هر زمانی مشغول انجام دادن کاری بود ، با داشتن انگیزه عشق ،یا به گفته خودش حس امنیت ، حس داشتن خانواده یا ایجاد شادی .
می خوام بگم انگیزه ای فراتر از دریافت های مادی .
اون آشپزی می کرد ، آهنگ می زد ، می رقصید ، نقاشی می کشید و تمام این کارها را با احساس درونی خودش و خیلی عالی انجام می داد بدون اینکه آموزشی برای اون کار دیده باشه .
در شخصیت جالب این مرد ، حریم خصوصی دیدم و این جایی بود که به شدت ازش مراقبت می کرد . در واقع علی رغم تمام لطافت های روحی خودش ، حدود و معیارهای مشخص شده ای داشت که اطرافیان مجبور به احترام گذاشتن به اون بودن و بنظرم این چارچوب ها یه جورایی به یه شخصیت لطیف ، استحکام می بخشه .
به این می گن هنر زندگی کردن ، چیزی که پیکربندی و قالب بندی نشده و این حست هست که تو را به جلو می بره . یه احساس ناب که هدفش خلق زیبایی هست .