باسلام ، سپاس و شادمانی
به یکی از دوستان عزیزم قول دادم که درباره مراقبه بنویسم . برداشت خودم را با معجونی از نوشته های دکتر وین دایر در کتاب " مراقبه روشی برای برقراری ارتباط آگاهانه با خدا " تقدیم می کنم .
مراقبه یعنی اینکه بتونیم روی شکاف بین افکارمون تمرکز کنیم ، و این یعنی چی ؟
انسان معمولی وقتی فکر می کنه ، تمام تمرکز خودش را روی همون فکر می ذاره تا فکر بعدی به سراغش بیاد یعنی همش ذهن مشغوله . یه مراقبه گر بعد از فکر شماره 1 ، مکث می کنه و ذهن کاملا" خالیه ، اون فقط هست تا زمانی که فکر شماره 2 به سراغش بیاد ، در این هنگام شخص" بودن "را تجربه کرده و روی" حس " متمرکز هست بدون قضاوت .... راحت بگم ذهن تعطلیه .
در فاصله ایجاد شده ذهن و برای پر کردن شکاف، بعضی ها روی اصوات تمرکز می کنن مثل کلمه " اوم " یا " آ آ آ " که اینا اصوات آفرینش هستن و بعضی ها روی یه کلمه مثل " خدااااا " بعضی هم روی عبارت مثل همون عبارات تاکیدی که من خیلی دوستشون دارم : " من فرزند دولتمند پدری بخشنده و نیکوکارم " .
این فاصله یا مکث ، شبیه به نت های موسیقی می مونه ، خلاقیت و نوآوری از اونجا شروع میشه . دکتر وین دایر اسم این شکاف را گذاشته " خانه خدا "که در این مکان می تونید به آسایش ، شور و شعف ، سعادت جاودانی و ارتباط آگاهانه با خداوند پی ببرید .
مراقبه را در هر زمان و در حالت ( خوابیده و نشسته و ....) می تونید تجربه کنید . کم کم یاد می گیرید که ذهن را از خودتون جدا بدونید . یعنی اینکه ذهن مشغول فکر میشه و یک لحظه مکث ، شما بودن را تجربه می کنید و بعدش دوباره یه ذهنیت دیگه را تجربه می کنید و این میشه یه شیوه زیستن ....
موقع رانندگی . موقع ورزش و هنگام انجام دادن کارهای روزمره می تونید تجربه اش کنید . خیلی ها هم علاقمندند که به شیوه خاصی بنشینند و زمانی خاص را اختصاص بدن به این کار .
از کتاب مراقبه این قسمت را تکس مارک کردم و براتون می ذارم : به خاطر داشته باشید اگر به سطحی ضعیف چنگ زده اید و از رها کردن آن پرهیز می کنید هرگز نمی توانید به سطح متعالی تری برسید .
در کتاب مهربان مراقب هم درباره مراقبه نوشتم :
حقیقت زندگی یه مراقبه طولانی و عمیق است . پنجره ای رو به روشنایی ها .
یعنی برون شدن از خود نمایشی و غرق شدن در دنیایی نیمه هوشیار ، که هدایتت می کند .
آن زمان که روحت بحاطر آورد تو " تمام امکانات " هستی ، هر لحظه از اوقات عمرت مراقبه خواهد بود .
در حالتی رویا گونه هدایت می شوی . با این باور قوی که هر گامت ، محکم و استوار است . زیرا فرماندارکل ، سکاندار زندگیت است .
این خواست همیشگی اوست . زندگیت را با ایمان و عشق به او بسپار .
خیلی ممنون ویداجون..مرررسییی