مونس های روحی ویدا

زندگی آرزویی است که هر لحظه از اندیشه تو می گذرد

مونس های روحی ویدا

زندگی آرزویی است که هر لحظه از اندیشه تو می گذرد

گردونه زندگی من

باسلام ، سپاس و شادمانی

شروع به نوشتن خاطراتم کردم در حالیکه  با بازی ذهن و احساسم ، کلمات نقش می گیرند و من در عجبم از اینکه با ترکیبی از واقعیت و رویا چه داستانی خواهم ساخت !

در ابتدا نامی برای قصه زندگی ام پیدا کردم : " وارد گردونه می شوم " .... و در ابهامی راز آلوده، دقایقی که زندگی کردم ، را با نقش کلام ، شکل می بخشم  .

نتیجه تصویری برای مونس های روحی ویدا مهربان مراقب

 تا این لحظه، قسمتی از داستان را نوشتم ؛ داستانی که شروع دارد و نمی دانم که عاقبتش چیست ولی ایمان دارم شبیه به فیلم های هندی سرشار از خاتمه های شیرین و عاشقانه خواهد بود . 

 واژه گردونه را برای نامگذاری خاطرات یا شاید بهتر باشد بگویم شبه خاطرات ، انتخاب کردم تا در خاطرم بماند این لحظه هایی که می آیند و یا در گذشته ام آمدند و رفتند ، با لغزشی ملایم می تواند تبدیل به درد شود یا آزمونی برای توانایی هایم باشد .

دوست دارم در گردونه زندگی من ، خواننده همراه با دردها و شادی هایی که گذراندم ، لبخندی بر لب  داشته باشد و همراهی ام کند . اصلا " شاید تبع طنز گونه ام گل کند و طنز نویسی ماهر شوم .

خلاصه اینکه وارد گردون می شود تا ببینم لحظات ، برای باری تکراری چگونه از من رد می شوند .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.